ایلیاایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات پسر نازم ایلیا

آخرین روزهای 11 ماهگی عشقم

عزیزدلم امروز در آخرین روزهای اولین سالگرد زندگیت یک بهار ، یک تابستان ، یک پائیز و یک زمستان را لحظه به لحظه دیدی ... زندگی کردی از این پس ... همه چیز جهان تکراریست همه چیز جز ... مهربانی (نیما یوشیج) ...
27 مرداد 1392

11 ماهگی عشق من

یکدانه ام 11 ماهگیت مبارک پسر مهربونم فقط یک ماه دیگه به یک سالگیت مونده، یک ماه به یکسال با ما بودنت ، یکسالی که قشنگترین روزا و لحظات رو برامون رقم زدی ، نمیدونم چرا با اینکه اوایل بدنیا اومدنت برام سخت بود ولی این روزا دلم برای همون روزات تنگ میشه برای 1 ماهگی 2 ماهگی و ... پارسال این موقع ها سخت منتظر بودم که زود بگذره و تورو ببینم چقدرررر برای دیدنت لحظه شماری میکردم ، چقدر یک ماه آخر برام سخت گذشت ، انتظار سخت بود اونم انتظار کی ...!!! انتظار عزیزی که پاره ی تنم بود ، قسمتی از وجودم بود دوست داشتم ببینم چه شکلیه ، لمسش کنم بوش کنم ببوسمش و دستای کوچولوشو بگیرم و بهش بگم چقدر با بودنش خوشبختم الهی قربونت برم نفسم الا...
7 مرداد 1392
1